آلفرد سخت مشتاق روابط زیاد با زنان بود. او مجبور بود برای رو دست زدن به تلهی زندگیاش این کار را انجام بدهد. او در دام تلهی زندگی محرومیت هیجانی گیر کرده بود. اما سعی میکرد با عیبجویی افراطی از زنان، در سر داشتن معیارهای بلندپروازانه دربارهی زیبایی و جایگاه اجتماعی زن دلخواه و پناه بردن به برانگیختگی دایم، با درد و رنج ناشی طرحواره درمانگر از احساس تنهایی عمیق درونی کنار بیاید. او برای کنار گذاشتن سبک مقابلهایاش بایستی تلاش میکرد که در عین حفظ حرمت نفس خودش با نگاهی پذیرشگونه و دست کشیدن از رفتارهای نمایشی، با زنان رابطه برقرار کند. او برای پشت سر گذاشتن تلهی زندگیاش بایستی با زنان صمیمیت کافی و واقعی را تجربه میکرد.
راه حل اول: آزمایشی طراحی کنید. فهرستی از تمام انتخابهایی که امروزه شما را در دام تأسفاندیشی قرار دادهاند، تهیه کنید. چی میشود اگر واقعاً این انتخابهای تأسفآور به دلیل مشکلات شما باشند؟ چه احساسی پیدا میکنید؟ چی میشود اگر دیگران در تأسفهای امروز شما نقش داشتند؟ این نتیجهگیری برای شما چه معنا و مفهومی دارد؟
سعی کنید رنج ناشی از خطا و اشتباهات خود را با گوشت و پوست خود لمس کنید. درد کودک درون خود را بپذیرید – درد و رنج ناشی از آرزوهای برباد رفته را حس کنید.
راه حل دوم: به تدریج شدّت پولپرستی، مالاندوزی و سختکوشی را کم کنید. تا جای ممکن از این که دیگران را تحت تأثیر قرار بدهید، خودداری کنید. به جای این که به دنبال رفتارهای خاصی بگردید، سعی کنید شبیه به دیگران رفتار کنید. اگر احساسهای ناشی از این رفتارها را بپذیرید، دیگر مجبور نیستید در مقابل تغییر این قدر ضعیف و آسیبپذیر باشید.